مقدمه
پسوریازیس یک بیماری خودایمنی است با تظاهرات پوستی که توسط سیستم ایمنی ایجاد شده و با تکثیر بیش از حد کراتینوسیتها، فعالسازی نامنظم سیستم ایمنی و تعامل بین سیتوکاینهای مرکزی مانند TNF-α، IL-17 و IL-23 مشخص میشود. این بیماری تأثیرات قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.
درمانهای رایج پسوریازیس شامل عوامل موضعی، نوردرمانی، داروهای سیستمیک، کورتیکواستروئیدها برای دورههای تشدید بیماری و داروهای بیولوژیک هستند که سیتوکاینهای کلیدی التهابی را هدف قرار میدهند. اگرچه این روشها مؤثر هستند، اما اغلب با عود بیماری ،عوارض جانبی، هزینههای بالا یا محدودیتهای مصرف در برخی گروههای بیماران همراه هستند.
اُزوندرمانی، که به عنوان یک روش جایگزین یا مکمل در برخی شرایط مورد استفاده قرار میگیرد، از خواص اکسیداتیو و تنظیمکننده ایمنی خود بهره میبرد تا مسیرهای پوستی و سیستمیک مرتبط با پاتوژنز پسوریازیس را تحت تأثیر قرار دهد. تحقیقات اخیر نشان دادهاند که اُزوندرمانی ممکن است سیگنالهای التهابی مهمی را تعدیل کند مانند محور NF-κB/Th17، سطح سیتوکاینهای بیماریزا را کاهش دهد و موجب تمایز کراتینوسیتها شود که اینها مکانیسمهایی هستند که ارتباط مستقیمی با فیزیولوژی بیماری پسوریازیس دارند.
گزارشهای فراوانی درباره بهبود علائم بالینی، میزان اثربخشی و ایمنی اُزوندرمانی در مقایسه با درمانهای استاندارد مانند کورتیکواستروئیدها و داروهای بیولوژیک وجود دارد که هدف این مرور سیستماتیک، تلفیق شواهد موجود درباره مکانیسمهای عملکردی، اثربخشی بالینی، مقایسه عملکرد اُزوندرمانی در پسوریازیس، با تأکید ویژه بر مزایا و محدودیتهای آن در مقایسه با روشهای درمانی تثبیتشده است. این بررسی شامل دادههای آزمایشگاهی، بالینی و ایمنی بوده و شکافهای مهم را شناسایی کرده و جهتگیری لازم برای تحقیقات آینده را ارائه میدهد.
روشها
- سؤالات پژوهشی:
– مکانیسم اُزوندرمانی در پاتوفیزیولوژی پسوریازیس چیست؟
– اثربخشی بالینی اُزوندرمانی در درمان پسوریازیس چقدر است؟
– اُزوندرمانی از نظر میزان تأثیرگذاری و ایمنی چگونه با درمانهای استاندارد (مانند داروهای بیولوژیک و/یا کورتیکواستروئیدها) مقایسه میشود؟
- معیارهای ورود و خروج:
معیارهای ورود:
– مطالعات منتشرشده در مجلات علمی معتبر که بهطور مشخص اُزوندرمانی را در بیماران مبتلا به پسوریازیس بررسی کردهاند (اصطلاحات مرتبط شامل “اُزوندرمانی”، “اُزونتراپی”، “روغن اُزوندار”، یا “اُزون پزشکی”).
– گزارشهای دادههای اصلی (شامل کارآزماییهای بالینی، مطالعات همگروهی، مطالعات بالینی کنترلشده، مطالعات مکانیکی با مدلهای حیوانی تأییدشده برای پسوریازیس).
– مطالعاتی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم اُزوندرمانی را با درمانهای دیگر پسوریازیس ، بهویژه داروهای بیولوژیک یا کورتیکواستروئیدها، مقایسه کردهاند.
– مرورها، مرورهای سیستماتیک و متاآنالیزهایی که مکانیسم ها ، اثربخشی بالینی یا ایمنی اُزوندرمانی در پسوریازیس را خلاصه کردهاند.
– مطالعات منتشرشده به زبان انگلیسی.
معیارهای خروج:
– مطالعاتی که مربوط به بیماریها یا مدلهای غیر از پسوریازیس هستند (مانند اگزما یا ترمیم زخم) مگر اینکه دادههای اختصاصی برای پسوریازیس ارائه شده باشد.
– مقالاتی که به “درمانهای اکسیداتیو” اشاره دارند بدون اینکه بهطور مشخص اُزوندرمانی را ذکر کنند.
– مطالعاتی که اُزون را فقط با درمانهای غیرسیستمیک (مانند آنالوگهای ویتامین D موضعی) مقایسه کردهاند، مگر اینکه کورتیکواستروئید یا داروی بیولوژیک در مطالعه لحاظ شده باشد.
– نظرات کارشناسی، مرورهای روایی بدون دادههای اصلی، گزارشهای موردی، مطالعات آزمایشگاهی یا حیوانی که از مدلهای پسوریازیس استفاده نکردهاند.
– مطالعات منتشرنشده به زبان انگلیسی یا فاقد چکیده یا نتایج قابلدسترسی.
- انتخاب مطالعات:
– منابع شامل (پایگاههای داده مانند PubMed، Embase، Web of Science و Cochrane Library) بهطور سیستماتیک از ابتدای تأسیس پایگاه تا تاریخ اجرای جستجو بررسی خواهند شد.
– عنوانها و چکیدهها بهطور مستقل توسط دو بازبین مطابق با معیارهای ورود و خروج بررسی خواهند شد.
– متن کامل مطالعاتی که واجد شرایط اولیه هستند بازیابی شده و برای تصمیم نهایی درباره ورود به تحلیل ارزیابی خواهد شد.
– اختلافنظرها از طریق اجماع یا با مشورت با بازبین سوم حل خواهند شد.
۴. استخراج دادهها
برای هر مطالعهی انتخابشده، دادههای زیر با استفاده از یک فرم استاندارد استخراج خواهد شد:
– ویژگیهای مطالعه (نویسنده، سال، کشور، طراحی)
– جامعهی مطالعه (اندازه نمونه، معیارهای ورود، شدت پسوریازیس )
– جزئیات مداخله (روش یا نوع اُزوندرمانی، دوز مصرفی، مدت زمان درمان)
– جزئیات مقایسهکننده (نوع/دوز کورتیکواستروئید، عامل زیستی یا سایر درمانهای استاندارد)
– نتایج اندازهگیری شده (امتیاز PASI، نرخهای پاسخ بالینی، سطح سیتوکاینها، یافتههای هیستوپاتولوژیک)
– مکانیسم اثرها (تغییرات نشانگرهای زیستی، مسیرهای مولکولی و غیره)
– دادههای مربوط به ایمنی و تحمل درمان
– یافتهها و نتایج کلی مطالعه
استخراج دادهها بهطور مستقل توسط دو بازبین انجام خواهد شد و هر گونه اختلاف از طریق بحث و تبادل نظر حل میشود.
۵. ترکیب دادهها
– یک تبیین کیفی از مطالعات انتخابشده تهیه خواهد شد که بر اساس نوع نتایج (مکانیسم، اثربخشی بالینی، اثربخشی مقایسه ای، ایمنی) طبقهبندی میگردد.
– در صورت وجود مطالعات متعدد با همگنی کافی در طراحی، مداخله و شاخصهای نتایج، انجام متاآنالیز در نظر گرفته میشود.
– ناهمگنی مطالعات با توجه به طراحی، جامعهی مورد مطالعه، نوع مداخله، نتایج و ریسکهای سوگیری ارزیابی خواهد شد.
۶. ارزیابی کیفیت
– کیفیت کارآزماییهای بالینی تصادفیشده با استفاده از ابزار ارزیابی خطر سوگیری Cochrane ارزیابی میشود.
– مطالعات غیرتصادفی و مشاهداتی با استفاده از مقیاس Newcastle-Ottawa (NOS) مورد بررسی قرار میگیرند.
– مقالات مروری و مرورهای سیستماتیک با استفاده از ابزار AMSTAR یا ابزار ارزیابی انتقادی مشابه مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
– ارزیابی کیفیت بهطور مستقل توسط دو بازبین انجام میشود و اختلافها از طریق اجماع حل خواهند گردید.
مکانیسم اُزوندرمانی در پاتوفیزیولوژی پسوریازیس چیست؟
مکتمیسم اُزوندرمانی در پاتوفیزیولوژی پسوریازیس هم در مطالعات بالینی و هم در مطالعات پیشبالینی مورد بررسی قرار گرفته است. اُزوندرمانی اثرات تنظیمکننده سیستم ایمنی و ضدالتهابی خود را از طریق سرکوب مسیرهای اصلی سیگنالدهی التهابی، بهویژه محور گیرندههای Toll مانند ۲ (TLR2) و عامل هستهای کپسایمن-ب (NF-κB)، اعمال میکند. این امر موجب کاهش بیان سیتوکاینهای پیشالتهابی مانند IL-17، IL-22 و TNF-α در ضایعات پسوریازیس و سلولهای CD4+ T خون محیطی میشود.
اُزون موضعی نشان داده شده است که با مهار فعالسازی سلولهای Th17 و کاهش نفوذ نیوتروفیلها—دو ویژگی کلیدی در التهاب پسوریازیس —تأثیر میگذارد.
همچنین، اُزوندرمانی با افزایش رونویسی واسطهشده توسط Tp63 برای ژن KRT10، تمایز سلولهای کراتینوسیت پایه را ارتقا میدهد و در نتیجه با تکثیر غیرطبیعی مشاهدهشده در پوست بیماران پسوریازیس مقابله میکند.
افزون بر این، اُزون باعث افزایش بیان PPAR-γ در سلولهای CD4+ T و بهبود پروفیلهای لیپیدی میشود، که حاکی از نقش تنظیمکننده ایمنی-متابولیک در پسوریازیس است.
اثرات اُزون تا حدی به ایجاد استرس اکسیداتیو کنترلشده نسبت داده میشود که در نتیجه سیستمهای آنتی اکسیدانی را تنظیم کرده و به نرمالسازی موقتی آپوپتوز سلولهای ایمنی کمک میکند.
جدول: مکانیسم اثر اوزون
اثربخشی بالینی درمان با اوزون در پسوریازیس در مطالعات بالینی و بررسیهای مشاهدهای مورد مطالعه قرار گرفته است. یک مطالعه بالینی خودکنترلشده نشان داد که روغن اوزوندار موضعی به اندازهی پماد ترکیبی فلومتازون (یک کورتیکواستروئید) در بیماران مبتلا به پسوریازیس پایدار با شدت متوسط مؤثر است، به طوری که هر دو درمان پس از ۲ تا ۴ هفته استفاده، منجر به بهبود مشابه در نرخهای اثربخشی و علائم بالینی مشابه شدند.
مطالعات دیگر که از روش اوزونتراپی وریدی استفاده کردهاند، کاهش قابل توجهی در شاخص ناحیه و شدت پسوریازیس (PASI)، بهبود در پروفایلهای لیپیدی و بهبود میزان نشانگرهای تنظیمکنندهی ایمنی در بیماران مبتلا به پسوریازیس گزارش کردهاند. بررسیهای پیشبالینی و بالینی نیز نشان دادهاند که روشهای موضعی و سیستمیک اوزونتراپی موجب بهبود شاخص PASI و کاهش علائم بالینی از جمله قرمزی پوست و خارش میشوند.
به طور کلی، مطالعات نشان دادهاند که اوزونتراپی به خوبی تحمل میشود و فقط عوارض جانبی گذرا و بسیار خفیف گزارش شده است.
شواهد مقایسهای مستقیم میان اوزونتراپی و درمانهای استاندارد پسوریازیس از نظر میزان اثرگذاری و ایمنی، محدود و از نظر کیفیت نیز چالشبرانگیز است. تنها مقایسهی مستقیم شناختهشده یک مطالعهی بالینی با طراحی خودکنترلشده است که در آن روغن اوزوندار موضعی با یک پماد کورتیکواستروئیدی (ترکیب فلومتازون) در بیماران مبتلا به پسوریازیس خفیف تا متوسط مقایسه شد. هر دو روش درمانی پس از ۲ تا ۴ هفته منجر به بهبود مشابه در اثربخشی بالینی (نرخهای درمان موفق و کاهش علائم) شدند، با این تفاوت که اثر اولیهی کورتیکواستروئید سریعتر ظاهر شد، اما در نهایت تفاوت معناداری در نتایج مشاهده نشد.
هیچ مطالعهی بالینی مقایسهای مستقیمی بین اوزونتراپی و داروهای بیولوژیک یافت نشده است. از نظر ایمنی، اوزونتراپی معمولاً به خوبی تحمل میشود و شایعترین عوارض جانبی گزارششده شامل تحریک خفیف و گذرای پوستی یا قرمزی پوست بوده است. در مقابل، کورتیکواستروئیدها در استفادهی طولانیمدت دارای طیف شناختهشدهای از عوارض جانبی پوستی هستند. بررسیهای سیستماتیک نشان دادهاند که نه تنها فرآوردههای موضعی اوزوندار در کوتاهمدت خطرات قابل توجهی برای پوست ایجاد نمیکنند بلکه اثربخشی قابل توجهی نیز دارند.
مطالعات بیشتر برای مقایسه اوزون تراپی با اثربخشی داروهای بیولوژیک نیاز است.
بحث و بررسی
این مرور سیستماتیک به بررسی مکانیسمهای عملکرد، اثربخشی بالینی، و میزان تأثیرگذاری و ایمنی اوزونتراپی در مقایسه با درمانهای استاندارد—بهویژه کورتیکواستروئیدها و داروهای بیولوژیک—در پسوریازیس پرداخته است. تجزیهوتحلیلها نشان میدهند که اوزونتراپی دارای مکانیسمهای تنظیمکنندهی ایمنی و ضدالتهابی امیدوارکنندهای بوده است.
از نظر مکانیسم، اوزونتراپی مسیرهای پاتوژنیک کلیدی در پسوریازیس را هدف قرار میدهد. یافتههای مطالعات بالینی و پیشبالینی نشان میدهند که اوزون با سرکوب محور TLR2/NF-κB، تولید سیتوکینهای اصلی التهابی مانند IL-17، IL-22، و TNF-α را کاهش میدهد. این سرکوب باعث کاهش فعالیت سلولهای Th17 و کاهش نفوذ نوتروفیلها میشود که هر دو عامل مهم در التهاب مرتبط با پسوریازیس هستند. علاوه بر این، اوزون با افزایش بیان Tp63 و KRT10 به تمایز کراتینوسیتها کمک میکند و مسیرهای ایمنی-متابولیکی را از طریق افزایش بیان PPAR-γ و بهبود پروفایلهای لیپیدی در بیماران تحت درمان بهبود میبخشد.
این یافتهها نشان میدهند که اوزونتراپی در سطح مولکولی، اثرات چندسیستمی دارد که بهطور مستقیم ویژگیهای شناختهشدهی بیماری پسوریازیس را هدف قرار میدهد. با این حال، باید توجه داشت که مطالعات بیشتری برای حصول اطمینان بیشتر لازم است.